عاشقانه های دل من
من و تو
سلام دوستای گلم خیلی ممنون که به وبلاگم اومدین خیلی خیلی خوش اومدین قربون قدم هاتون منو با نظرای زیباتون خوشحال کنین تو نظرسنجی هم شرکت کنین با تبادل لینک هم موافقم خب دیگه برین مطالب رو بخونین. وقـتی آغـوشت را بـه روی آرزو هـایم بــاز می کـنی وقتی که دیر رسیدم وبا دیگری دیدمت... فهمیدم گاهی.... هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن ..... زیاد فرقی نکرده.... خود خودشه... فقط اوني كه داره باهاش حرف ميزنه من نيستمـــــــــــــــ.....! خــــــــدایــا… امروز با تمام دنیا قهرم! آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم.... آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم... و بعد... برای آنچه از دستمان رفته آه می کشیم.... به کسی که دوسش داری بگو که چقد دوسش داری و چقد بهش علاقه داری و چقد در زندگی براش ارزش قائلی چون زمانیکه از دستش بدی مهم نیست که چقد بلند فریاد بزنی اون دیگر صدایت را نخواهد شنید... تاس زندگیم را بالا انداختم ببین چه شد!!! باز هم تنهایی قسمتم شد.... خدایــــــــــــــــــــا دستم را بگیر ، نگذار در این مرداب تنهایی غرق بشم تو که همه ی دردهایم را میدانی مثل همیشه کمکم کن..... مسافر بی بدرقه من اینقدر بی سرو صدا رفتی که از وداع جا موندم باز هم به غیرت چشمانم آبی پشت سرت ریختند... چند روزیست دست هایم را با نوشته ها سرگرم کرده ام اما گول نمی خورند هیچ چیز معجزه ی دست های تو نمی شود ببین دستهایم چه سرد شده اند...... هيچکس نـفهميـــــد که « زلـيخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ....!! کلی دنیا رو هم که داشته باشی بازم دلت میخواهد بعضی وقتها ... فقط بعضی وقتها... برای یک لحظه هم که شده همه ی دنیای یک نفر باشی ... لج میکنم . . . بد اخلاق میشم ! نه چیزی میبینم ، نه چیزی میشنوم ، نه چیزی میگم ! دست خودم که نیست تو که نباشی ، زندگی باید به کامِ من تلخ بشه . همیشه منتظر کســی باش . مرا ببوس خـدایـا یـادتـه ... ؟! باران نم نم می بارید کودکی اهسته گفت: خدایا گریه نکن درست میشه... معرفت تو این شهرمرده فقط کسی نیست جنازشو جمع کنه دیکتاتور هیچ شکی نیست باورم نمی شود از این رفاقت بی منت او از جان مایه میگذارد و من از عمـــــــــر باران که می بارد می روم تا خیسم کند آخر چند وقتی است که دلم هوای باران کرده می روم زیر باران این بار تنهای تنها!!!!!!!!!! نمی دانم چرا هر چه زیر باران می مانم خیس نمی شوم!!! خدا آروم گفت: خوابیدی؟!؟!؟!؟!؟!... عشقت داره قربون صدقه یکی دیگه میره..... آروم خندیدمو گفتم: خدا جون........... این همون مخلوقیه که وقتی آفریدیش به خودت گفتی آفرین...!!!
آنــقـدر مجـذوب گـرمای وجــودت می شــوم
کـه جــز آرامــش آغــوشـت
تـمام آرزو هــای خـواستنـی دیــگر را از یــاد می بـرم…
دســتـــــانــی را در دســـتــانـــم قـــرار بــده
کــه پـــاهــایـــش بــا دیـــگـــری پــیــش نـــرود…
امــــــــــــــــــــــــا...
اگر تو صدایم کنی بر میگردم
با سادگی و وجود پـر از عشقــم میگویم:
جـــــــــ♥ـــــــــانم...
رفــت و آمـد یا آمــد و رفــت؟!
آدم هــا می روند که برگــردند یا می آیــند که بــروند...؟
ميــــداني چــــــــــــرا ؟؟؟
مـــــردانـــگي ميــخواهـــــد!
مــــــــاندن ، پــاي عشــــــقي که مـُـــدام تـو را پـــس ميــــزنــد....
که تو رو با همه ی دیوونگـــیت و خل بازیاتــ قبــول داــشته باشه
و تو رو به همــه نشــون بــده و بگه:
ایـن دیوونه خــل.. عشــق و جیگر منه
نه یک بار که هزار بار ..!
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند
آنها که بر سر جدایی مان
شرط بسته اند …!
دسـتـشـو گـرفـتـم آوردم پـیـشـت ...
گـفـتـم : مـن فـقـط ایـنـو مـیـخـوام ...
گـفـتـی : ایـن کـمـه ! بـهـتـر از ایـنـو بـرات گـذاشـتـم کـنـار ...
پـامـو کـوبـیـدم زمـیـن و گـفـتـم : هـمـیـنـو مـیـخـوام ... ♥
گـفـتـی : آخـه نـمـیـشـه ! قـول ِ ایـنـو بـه یـکـی دیـگـه دادم ...
دختر:عشقم شرط بندی کنیم؟؟؟
پسر:باشه خانومم...بکنیم...
دختر:تونمیتونی24ساعت بدون من بمونی...
پسر:می تونم...
دختر:می بینیم...
24ساعت شرو میشه وپسر از سرطان عشقش واز اینکه
خیلی زود قراره بمیره خبر نداشته
24ساعت تموم میشه وپسرمیره جلوی در خونه دختر
درمیزنه ولی کسی در وباز نمیکنه...
داخل خونه میشه ودختره رو میبینه که روی مبل دراز کشیده
وروش یه یادداشت است...
یادداشت:24ساعت بدون من موندی...یه عمر هم بدون من میتونی بمونی عشق من
دوستت دارم.....
سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه . ..به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست ....به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات
به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن . . .
...سلامتی اونایی که..درد دل همه رو گوش میدن
اما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن . . .
..سلامتی اونایی که تو این هوای دو نفره با تنهاییشون قدم میزنن . . .
تویی و آغوشت !
که هر بار
مرا تسلیم می کند . . . !
که ماهر ترین دزد دنیا منم ,
نمیدانی
چقدر دزدکی تو را دیدم و نفهمیدی
دنیای کوچکم به وسعت عشق تو بزرگ شده است
باورت میشود ؟؟
دنیایم شده جانم گفتنهای گاه و بیگاهت...
ســـیـــگارم چــه زیبا کام میدهد او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند
و من از لبــانش بوســـه ها میگیرم . چه لذتی میبرم
Design By : ir2theme |